غریبه ها

عشق . عاشقانه . عشق . عاشقانه

سلام به غریبه هایی که اومدن تو این وب ، ما ( میلاد & محسن ) سازنده های این وب هستیم . تازه چند وقته شروع کردیم  شما می تونین تو قسمت "موضوعات مطالب " ، چیزایی که تو این وب قرار می دیمو ببینین  ، خدا کنه خوشتون بیاد  . اگر خواستین با ما بنویسین و یکی از غریبه ها بشین در بالای وب بر روی ثبت نام کلیک کنید و بعد از پر کردن فروم نویسنده بشید ، شما بعد عضویت می تونین برای خودتون عکس قرار بدین تا مطالبی که شما در وب قرار مدین همه با عکس و نام شما باشه بعد عضویت یه قسمت براتون در بخش موضوعات مطالب ساخته میشه ( بعد از این که 2 مطلب در وب قرار دادید ) مثلا میشه { نوشته های .... } . 
سایت هایی که می خوان با ما تبادل لینک کنن لطفا به قسمت تبادل لینک در بالای وب رفته و بعد از لینک ما لینک خود را قرار داده و تایید کنند ( به صورت خودکار تبادل لینک انجام می شود )
و اما نظرات ، لطفا نظر بدین چون این به ما کمک می کنه جاهایی که مشکل داریمو درست کنیم و جاهایی که به نظر شما بهتره مطالبشو افزایش بدیم ، لطفا هر نظرو در زیر همان مطلب که در موردش می خواهید نظر بدید ثبت کنین  و اگر در مورد یکی از نویسنده ها می خواهید نظر بدهید نام آن را در نظر خود ذکر کنید ..
ممنون از این که به غریبه ها اومدین
اگه یکم فکر کنین میبینیم تو این دنیا همه با هم غریبه ایم .


از دوستیمون یه ، یه ماهی که رد شده ، ببینم تو این مدت یه بارم دلت واسه من تنگ شده ؟!  هه اوّلاش چه خوب بودی ، این همون دلِ که مثل سنگ شده ، اینو بگم که خیلی دوست دارم اما ، یه چند روزیه دلم نسبت به تو سرد شده ،......... خوشحالی ؟!  می دونم بهت رسوندن میلاد بد بخت شده
داستان پسرک رو که می دونی ، دیروز چقدر خوش حال بود ، نمی دونم اون پسر چه طوری با اون همه شادی تو یه قبر جا شدش ، وقتی یارش رفت ، اونم توی تنهایی رها شدش ، عاشق و دیوونه یارش بود ، خوب یارش رفت اونم تو تنهایی رام شدش ، آخرسر هم که نسیبش یه گور تیره تار شدش
من که رفتم ، فکر کنم دیگه جاده واسه تو و یار جدیت باز شدش
 دیوونه پس چرا منو عاشق کردی ، با خودت چی فکر می کردی ، منو دنبال خودت کشوندی وسط این جاده منو ول کردی ، آهای !! با توام که با یکی دیگه داری میری ،، کجا ؟ منو فراموش کردی ، یه صدای خاموش از قلبم میاد ، میگه باید برگردی ، خدا حافظ ... ممنون که منو تحمل کردی ....


یهو چشامو باز کردم آخ چی شد ، خواب بودم ، آره تازه از خواب پا شدم ، پیرنم خیسه ، یه عرق سرد ، یه اضطراب مبهم ، باز خواب دیدم که رسوا شدم ، سرم درد می کنه چشامم سنگینه نمی دونم ولی به زور از تختم پا شدم
آخ تو خونه هیچ کس نیست باز بدون این که به من بگن رفتن انگار باز تنها شدم
از پنجره بیرون رو نگاه می کنم هوا ابریِ ، آسمون معلوم نیست ، خورشید کجاست که ابر ها تیر و تار شدن
همه جا ساکت و آرومه ، نه هیچ صدایی نمیاد ، همه خوابیدن ؟! پرنده هاهم یعنی بیمار شدن ؟!
آره باز برم بخوابم بذار بعد که همه از خواب پاشدن منم پاشم شاید ، شاد شدم
نمی دونم چه طوری تعریف حالات روحیم تو این چند تا بیت جا شدن
چند  واج  ش  با سجع  شدن
دیگه انقدر نوشتم خسته شدم


دارم می میرم
تو رو هم می بینم
با عشقت هستیو می خندی
نگو انقدر بی رحمی
تا کی با من بودی نگو حرف نزن
به خاطر گذشته ها یه لحظه منو پس نزن
این نامرو من با عشق نوشتم
تو رو خدا رو نوشته های من خط نزن
اگه حرفی هست خوب رک بزن
وقتی کارت دارم منو دور نزن
می گفتی برات می میرم
نخواستم رگ نزن
اگه دوسم داری یه بار به من سر بزن
واقا سخته بخوای تحمل کنی
هر چی میگه تو هم سری اونو گوش کنی
آخرم می ره باید تحمل کنی
میره آره میره
تورو هم تنها می ذاره تو یه خونه خیس و چوبی
رطوبت و سرمای زیاد
خوب نمی تونی بمونی
می ری بیرون تو هوای بارونی
یه چند لحظه رو پای خستت می مونی
تیکه های عکسشو از تو آب جمع می کنی
راستی میدونی ....


نشستم کنار سنگای ساحل غروب آفتاب رو  می بینم
چقدر تنهام کجایی دستاتو بگیرم
خدایا خاطراتشو هر لحظه جلو چشام من می بینم
خدایا چرا کاری کردی رفتنشو من ببینم
خدایا خودم می دونم باشه
اگه تو بخوای من هم می میرم
خدایا هنوز باورم نمیشه ازم گرفتیش
آخه دوسش داشتم هر روز دارم رد پاشو می بینم
خدایا کمکم کن انگار منم دارم می میرم
تو نیستی ، من دستای کی رو بگیرم
به خدا اونم نمی خواد من انقدر زجر ببینم
خدایا تو رو خودت منو به جاش ببر بذار من بمیرم
خدایا فقط واسه یه لحظه
واسه یه لحظه بذار بقلش بگیرم
خدایا بهم بگو که من کی میمیرم
شاید تو او دنیا اونو من ببینم
به خدا دیدمش واسش می میرم
خدایا این همه آدم ، من چرا این جوری غم ببینم
من هر روز عکساشو می بینم
آخ قلبم....
دارم می میرم این جا کسی منو دوست نداره
 اینو  تو چشمای همه من خوب می بینم
فقط تو منو دوست داشتی
با چه زبونی بگم می خوام برات بمیرم
همه بهم بد می کنن انگار که بردم
آخ کجایی من دورت بگردم
دیگه زندگی برام معنایی نداره
همه یه جوری نگام می کنن انگار ولگردم
بذار بگن....
من دنبالت می گردم

نوشته شده در دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:کاش , عشق , تنهایی , پسرونه , عاشق , تاریکی , وبلاگ عشق , میلاد , غریبه ,غریبه ها,ساعت 11:20 توسط میلاد| |

آروم را میامو تو  چاله های آب روی جاده قدم می ذارم  باد می زنه شالم رو ، روی کف جاده من جا می ذارم
وقتی زنجیر سردم می خوره به گردم یخ می کنم  دارم قلبمو با یه عالمه غم حمل می کنم
دارم میمیرم خودمم می دونم اما  می خوام به فردا یکم فکر بکنم
شاید فردا یه روز گرم باشه  شاید به جای تلخی زیر  زبون قند باشه  شاید نور آفتاب  به جای این باد سرد باشه شاید خنده ها به جای این اشک باشه   شاید  گل ها گل بدنو گل گلدون منم  روش برگ باشه  شاید اون برگرده بازم به زندگیم گل سبز بپاشه  شاید روی لباسم  با  دستاش عطر بپاشه  
آخ برمیگردم تو کوچمون ، مگه این باد سرد می ذاره این دل از سنگ وا شه  یعنی واقا باید زندگی من تو یه نامه تاشه   یعنی واقا رفتو این مونده جاشه ، آتیشم می زنه تو اون بارون اون حرفی که رو لباشه  خدا حافظ میلاد بذار این آخر کار ما باشه............

نوشته شده در یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:بارون , بارون میاد , غم , غریبه ها , غریبه , عشق , عاشق , تنها , احساس , عشق گمشده , پسرونه , تاریکی , وبلاگ عشق , تبادل لینک , میلاد , غم من, شعر,

ساعت 10:15 توسط میلاد| |


Power By: LoxBlog.Com